تاریخچه و تعریف مدیریت خردهبینی یا ذره بینی چیست؟
مدیریت خرده بینی یا ذره بینی در مدیریت، ترجمهای است که برای اصطلاح Micromanagement بهکار میرود.
با کمی جستجو در میان کتابها و مقالات، به نتیجه میرسید که اغلب مقالهها و کتابهای کلیدی در زمینهی مدیریت ذره بینی بعد از سال ۲۰۰۰ نوشته شدهاند.
مقالهی روبرت رایت (Robert Wright) یکی از نخستین مقالههای جدی در این زمینه است که در آن به دخالت مدیران فروش در جزئیات کار ویزیتورها و کارشناسان فروش حضوری میپردازد.
همچنین کتاب My Way or the Highway نوشتهی هری چمبرز (Harry Chambers) از جمله معدود کتابهایی است که اختصاصاً دربارهی مدیریت ذره بینی نوشته شده است.
نویسنده در مقدمهی این کتاب (منتشر شده در سال ۲۰۰۴) تأکید میکند که با وجود استفادهی فراوان از این اصطلاح، در ادبیات رسمی دانشگاهی چندان به این واژه پرداخته نشده است (این عنوان را میتوان به زبان خودمانی چنین ترجمه کرد: یا به راهی که من میگویم برو یا برو به جهنم).
تعریف مدیریت ذره بینی
اگر مدیری هستید که روی تکتک جزئیات تمرکز میکنید، برایتان مهم است که کپی همهی ایمیلها برایتان ارسال شود و خروجی تیمتان به ندرت راضیتان میکند، شما یک Micromanager (مدیر ذرهبینی و خردهنگر) هستید.
دخالت مخرب، بیش از حد و نیز به هم ریختن و ایجاد اختلال در فعالیت دیگری، بدون اینکه درخواستی از سوی او مطرح شده باشد.
مدیر خردهنگر (ذرهبینی) مدیر دردسرسازی است که به بررسی و نقد کوچکترین تصمیمهای زیردستان خود میپردازد.
جدا از این تعریفها، شاخصهای متعددی هم وجود دارند که میتوانند نشان دهند یک مدیر به سمت الگوی خُردهنگری حرکت کرده است. از جملهی آنها میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
توجه به مسائل جزئی که اهمیت استراتژیک برای سازمان ندارند (مثلاً مدیر ارشد، تعداد کاغذهای مصرفشده در دستگاه کپی را میشمارد و آمار روزانهی آن را بررسی میکند).
کارمندی که وظایف خود را خوب و درست انجام میدهد، به اندازهی کارمندی که سابقهی خطا و بیمسئولیتی دارد، زیر ذرهبین مدیر قرار میگیرد.
در تکراریترین کارها هم، مدیر همچنان نظارت و کنترل خود را حفظ میکند.
چرا مدیریت ذره بینی شکل میگیرد؟
علتهای بسیاری را میتوان برای این رفتار فهرست کرد. موارد زیر تنها بخشی از ریشههای شکلگیری خردهبینی در مدیریت هستند:
مدیر به همکاران خود اعتماد ندارد (خصوصاً در مورد کسانی که طول مدت همکاری با آنها کوتاه است)
همکاران، از تواناییها و شایستگیهای لازم برخوردار نیستند (یا مدیر چنین فکر میکند)
تجربهی نامطلوب از تفویض اختیار به همکاران پیشین
عدم تناسب اختیارات و مسئولیتها در شرح وظایف (مدیر احساس میکند مسئولیت نتیجه فقط با اوست و زیرمجموعه به خاطر نتایج منفی بازخواست نمیشوند. پس در تفویض اختیار به دیگران، احتیاط میکند)
سازمانهایی که قسمت بالایی هرم آنها چاق است (در چنین سازمانهایی تعداد مدیر و ناظر و سرپرست از تعداد کسانی که واقعاً کار میکنند بیشتر است و این مدیران، برای اینکه بیکار نمانند، وادار میشوند به دخالتهای افراطی در زیرمجموعهی خود بپردازند)
تبعات مدیریت ذره بینی چیست؟
1.حدس زدن تبعات این سبک مدیریتی دشوار نیست. به عنوان چند نمونه میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
2.کاهش امید و انگیزهی اعضای مجموعه
3.کاهش خلاقیت در سازمان
4.افزایش حجم فعالیتهای مدیر و خستگی و فرسودگی او در بلندمدت
5.مدیر فرصت نمیکند به مسائل کلانتر و خط مشیهای اصلی سازمان فکر کند و منابع او (وقت و توجه و سایر منابع) درگیر فعالیتهای خُرد و عملیاتی میشود.
اگر شما نیز مدیری خردهبین هستید، درواقع حتی نمیدانید که چه کار دارید میکنید!
«خردهبینی مدیریتی یا Micromanagement» نشانههایی دارد که شاید چند مثال از این نشانهها بتواند نشان بدهد که مدیران خردهبین چه مدیرانی هستند:
▪️مدیران خردهبین مدیرانی هستند که هرگز از نتایج کار کارکنانشان راضی نیستند. آنها اگر نتوانند چیز متفاوتی انجام دهند، احساس درماندگی میکنند.
▪️این مدیرها عادت دارند که درگیر جزئیات شوند و از اینکه از کار کسی ایراد بگیرند و آن را تصحیح کنند، لذت میبرند.
▪️مدیران خردهبین دوست دارند که از تمام مسائل سازمان آگاه باشند و همیشه میخواهند که هر پیامی که در سازمان رد و بدل میشود، به پست الکترونیکی آنها هم ارسال شود.
اگر این نشانهها در شما هم وجود دارد بهتر است بدانید شما هم دچار خردهبینیِ مدیریتی شدهاید. باید به شما بگوییم که لازمه اطمینان از انجام درست کارها آن نیست که در تمام جزئیات امور دخالت کنید و از آنها آگاه باشید. این کار صرفاً روحیه کارکنان شما را کاهش میدهد و به بهرهوری آنها صدمه میزند.
برای اینکه از این سبک خارج شوید، اجازه دهید که زمان پیش برود. آنچه را که به عنوان نتیجه از کارکنان میخواهید بیان کنید اما نیازی نیست که در تمام جزئیات دخالت کنید. این کار ممکن است سخت باشد اما نیاز است که از جایی شروع شود.
سعی کنید که تمهیدات لازم برای موفقیت افراد را در شرکت فراهم کنید. برای مثال منابع را در اختیار آنها قرار دهید و از آنها حمایت کنید. این کار باعث میشود که در شرکت برای خود اعتبار کسب کنید.
بنابراین اگر نشانههایی از خردهبینی مدیریتی در شما وجود دارد، پیش از آنکه این سبک منجر به تخریب روحیه و انگیزش کارکنانتان شود، به اصلاح آن اقدام کنید.