سبک مدیریت (Management Style) شیوهای است که مدیر براساس آن برای دستیابی به اهداف سازمانی تلاش میکند. انتخاب این شیوه بر روی نحوۀ برنامهریزی و تحول استراتژیک، سازماندهی، ساختار تصمیمگیری، تفویض اختیار و چگونگی مدیریت کارکنان اثر میگذارد.
سبک مدیریت براساس ساختار شرکت، سطح مدیران، نوع صنعت، کشور، کمک بیزینس کوچیــنگ ،فرهنگ سازمانی و حتی شخصیت مدیر تعیین میشود. مدیر مؤثر فردی است که توانایی تغییر سبک مدیریتی را با توجه به شرایط و نیازها داشته باشد.
عوامل مختلفی باعت انتخاب سبکهای مدیریتی در سازمان میشوند از جمله:
- مسائل تحت کنترل سازمان مانند فرهنگ سازمانی، سیاستهای سازمانی، اولویتها، تعهدات شغلی، سطوح مهارتی کارکنان
- عوامل خارج از کنترل سازمان مانند قوانین استخدامی، اقتصاد، رقبا، شرکای تجاری و مشتریان.
- استفاده از مشاورین یا مشاوره کسب وکار به عنوان منتور.
چرا مدیریت سبکهای مختلفی دارد؟
هر رهبری منحصربهفرد است، بنابراین شاهد سبکهای مدیریتی مختلفی برای رهبری و هدایت تیمها هستیم. انتخاب سبک مدیریت تاثیر بهسزایی بر کارکنان و نحوۀ عملکرد آنان میگذارد. به همین دلیل مدیران برحسب شرایط و نیازهایی که وجود دارد از سبکهای مدیریتی مختلف استفاده میکنند.
باید توجه داشت که سبکهای مطرح، هیچکدام بهترین نیستند و این مدیر است که برحسب شرایط، یک الگوی مناسب برای مدیریت افراد را انتخاب میکند.در شرایط اقتصادی کنونی، لازم است کسبوکارها راههایی برای بقا، بهبود عملیات و افزایش درآمد خود بیابند. که در همین راستا میتوانید مقاله ۷ روش توسعه کسبوکار را مطالعه کنید.
تحلیلگرانی که درباره مبحث مدیریتی مطالعه میکنند، چند سبک موثر مدیریتی را شناسایی کردهاند. در حقیقت هیچ کدام از سبکها را نمیتوان به عنوان بهترین سبک مدیریتی معرفی کرد و برخی از سبکهای مدیریتی مخصوص به یک فرد یا شخصیت خاص هستند. همچنین میتوانید سبکهای مختلف مدیریتی را انتخاب کنید تا به بهترین الگو برای شرکت خود برسید.
در ادامه ما روی سه سبک اصلی مدیریتی به همراه زیر شاخه های مختلف آنها را که میتوانند هر مدیری را به یک رهبر اثربخشتر تبدیل کنند، معرفی میکنیم.
📌 سبکهای مدیریتی خودکامه
در این سبک مدیریت از رویکرد بالا به پایین استفاده میشود و ارتباط یکطرفه از سوی مدیر با کارکنان وجود دارد. کنترلکنندگی بالا در سبک خودکامه امکان مدیریت تمامی تصمیمات در سازمان را به رهبر یا مدیر میدهد. در این مدل شاهد تفویض اختیار حداقلی هستیم و کارکنان موظف هستند تا دستورات مدیران را بدون درک دلیل یا حتی ارائه ایده و افکارشان انجام دهند. این سبک مدیریت دارای چندین زیرمجموعه است:
۱- سبک مدیریت مقتدرانه
مدیران به زیردستان خود دیکته میکنند که چه کارهایی را باید انجام دهند. در صورت عدم انجام وظایف توسط کارکنان مجازاتهایی توسط مدیر اجرا میشود. در این سبک مدیریت، از کارمندان انتظار میرود تا دستورات را با دقت اجرا کرده، نظارت مستقیم و کنترل شدید را بپذیرند.
۲- سبک مدیریت متقاعدکننده
در این سبک، مدیران از مهارت متقاعدکنندگی خود برای متقاعدسازی کارکنان در زمینه تصمیمات یکجانبهشان استفاده میکنند. مدیرانی که از این سبک استفاده میکنند به جای صدور فرامین مستقیم، کارکنان خود را در جریان فرایند تصمیمگیری و خطمشهای سازمانی میگذارند. اگرچه ظاهر این سبک دموکراتیک است، اما در اصل کارکنان حق دخل و تصرف چندانی در تصمیمات ابلاغ شده ندارند.
۳- سبک مدیریت پدرانه
در این سبک، مدیران با توجه به منافع زیردستان خود عمل میکنند. سازمان این مفهوم را در بین کارکنان مطرح میکند که آنها مانند یک “خانواده” هستند و از کارکنان خواسته میشود تا با تبعیت از پدر (مدیر) به سازمان وفادار باقی مانده و به تصمیمات اعتماد کنند. مدیریت با استفاده از این سبک به تصمیمگیری یکجانبه میپردازد، هرچند که دلیل تصمیمات برای کارکنان توضیح داده میشود اما جایی برای همکاری یا سوال وجود ندارد. در این سبک مدیریت، حس کاذب خانواده تا حدی باعث میشود افراد با قبول خیرخواهی پدرسالانه، تصمیمات را به ناچار بپذیرند.
📌 سبکهای مدیریتی دموکراتیک
در این سبک مدیریت، مدیران کارکنان را تشویق میکنند تا در فرایند تصمیمگیری نظرات خود را ارائه دهند و مشارکت داشته باشند. به همین دلیل ارتباط دو طرفه بین مدیران و کارکنان شکل میگیرد و انسجام تیمی افزایش مییابد. این سبک نقش مهمی در انتقال نظرات، مهارتها و ایدههای بین اعضای سازمان دارد تا بهترین تصمیمات شکل بگیرد و دانش درون سازمان به کار گرفته شود. زیرمجموعههای سبک مدیریت دموکراتیک عبارتند از:
۱- سبک مدیریت مشورتی
مدیران، نظرات و افکار تیمهای کاری را بررسی کرده و با تکتک اعضای تیم خود مشورت میکنند. هرچند مدیر تصمیمگیرنده نهایی است، اما نظر تمامی کارکنان را میشنود. این سبک مدیریت برای کارکنان فنی و تخصصی کاربرد دارد که مدیر باید در جریان تمامی جزئیات اجرایی برای تصمیمگیری قرار بگیرد.
۲- سبک مدیریت مشارکتی
مدیران و کارکنان مشارکت گستردهای در فرآیندهای تصمیمگیری دارند. کارکنان با دریافت دادهها و آشنایی با اهداف شرکت، برای ارائه راهحلهای نوآورانه و درگیر شدن در تصمیمات شرکت تشویق میشوند. این یک فرهنگ سازمانی است که در آن مدیران نیز به شدت به دنبال افکار، ایدهها و نظرات کارکنان هستند و به خرد جمعی اعتقاد دارند.
۳- سبک مدیریت همکارانه
مدیر یک فضای همکاری برای معرفی ایدهها و تصمیمگیری براساس رأی اکثریت ایجاد میکند. کارکنان این اختیار را دارند که مالکیت تصمیمات را در اختیار بگیرند. به همین دلیل در این سبک مدیریت شاهد افزایش مشارکت، نوآوری و خلاقیت هستیم.
۴- سبک مدیریت تحولآفرین
سبک مدیریتی مبتنی بر چابکی بوده و با تمرکز بر رشد، به مدیران فرصت میدهد تا کارکنان خود را برای رسیدن به موفقیتهای بیشتر تشویق کنند. کارکنان بهطور پیوسته از منطقه امن (Comfort Zone) خود به بیرون هل داده میشوند و برای فراتر رفتن از دستاوردهای سازمان تلاش میکنند. در چنین سازمانی، هیچ اینرسی برای حفظ وضع موجود وجود ندارد، بلکه برعکس همه تلاشها و ایدهها برای ایجاد تحول در مسیر رشد و توسعه است.
۵- سبک مدیریت مربیگری
مدیران خود را بهعنوان مربی (Coach) به کارکنان و اعضای تیم معرفی میکنند. وظیفه مدیر توسعه و هدایت تیم است و این وظیفه را در رأس الویتهای خود قرار میدهد. توسعه بلندمدت اهمیت بیشتری از شکستهای کوتاهمدت دارد و مدیر به دنبال یادگیری و ارتقاء مهارتها در سازمان است. هرچند این سبک بسیار زیبا بنظر میرسد اما در واقعیت، مدیران نمیتوانند همیشه نقش مربی را برای کارکنان ایفا کنند. بنابراین مدیران باید مهارت کسب کنند تا در زمان نیاز، مربی کارکنان خود باشند اما در سایر زمانها، بسته به شرایط از رویکردهای مختلف دیگری نیز استفاده نمایند.
📌 سبکهای مدیریت آزاد
در این سبک مدیریت، مدیران رویکرد غیرمستقیمی به رهبری دارند. آنان به کارکنان اعتماد کرده و نظارتی بر کار آنها انجام نمیدهند. کارکنان در تصمیمگیری و حل مشکلات اختیار عمل زیادی دارند و مثل واحدهای مستقل عمل میکنند. مدیران با تفویض اختیار، گردش کار و کنترل نتایج، تمامی امور روزمره را به کارکنان واگذار میکنند و تنها در صورتی به موضوع ورود میکنند که کارکنان تقاضای کمک داشته باشند. این سبک شامل زیرمجموعههای زیر است:
۱- سبک مدیریت تفویضی
مدیر با تعیین تکالیف کارکنان، اختیار کاملا به آنها میدهد. پس از اتمام کار به بررسی نتایج میپردازد و درباره بهبود پروژهها در آینده مشاورههایی را ارائه میدهد.
تفویض اختیار در شرکتهای کوچک و متوسط دارای اهمیت زیادی است، زیرا تنوع کارها و نیاز به سرعت عمل در چنین کسبوکارهایی بالاست، بنابراین باید با سرعت بالایی به تصمیمگیری بپردازند. درست است که ساختارهای بلند سازمانی و بروکراسی تصمیمگیری را مشکل میکند. اما تفویض اختیار در شرکت کوچک و متوسط که فاقد زیرساخت و تقسیم وظایف واضح است، بدون چالش نخواهد بود. بنابراین شرکت کوچک و متوسط باید یاد بگیرد تا از مزیت چابکی خود نفع ببرد و در انجام فعالیتهای روزمره و سرعت عملش از تفویض اختیار بهره بگیرد.
۲- سبک مدیریت رؤیایی
مدیران با الهامبخشی به رهبری سازمان میپردازند. رهبران اهداف را توضیح داده و تیم را متقاعد میکنند که برای دستیابی به چشمانداز حداکثر تلاششان را انجام دهند. برانگیختگی اعضا توسط مدیر برای دستیابی به چشمانداز و هدایت آنها به سمت مسیر نتایج خوبی را رقم میزند. مدیران با ارائه بازخوردهای سازنده به کارمندان انگیزه داده و از قرارگیری آنان در مسیر درست اطمینان حاصل میکنند.
چطور سبک مدیریتی مناسب خودمان را انتخاب کنیم؟
هدف از انتخاب سبک مدیریت در سازمان، رشد رهبری و دستیابی سریعتر به اهداف است. مدیران برای انتخاب سبکهای مدیریتی باید به تواناییهای خود توجه کنند. داشتن مهارتهای فنی در رهبری و مدیریت مهم است، اما تقویت مهارتهای نرم (Soft Skills) به مدیران این فرصت را میدهد تا بر اساس سلسله مراتب و ساختار سازمانی، سطح کنترل لازم بر کارکنان، همکاری بین اعضای تیم، چشمانداز بلندمدت یا کوتاهمدت، و برنامههای اجرایی مشخص شده، به انتخاب سبک مدیریت مناسب بپردازند.
علاوه بر مهارتهای خود مدیر، باید شرایط کارکنان و ظرفیتهای سازمانی نیز مد نظر قرار گیرد. اگرچه ظالمانه بنظر میرسد اما همه کارکنان را نمیتوان با یک سبک مدیریت کرد. برای برخی آزادی عمل منجر به شکوفایی میشود و در برخی دیگر، سردرگمی یا کم انگیزگی را به دنبال خواهد داشت.
از طرفی شرایط بیرونی و نوع صنعت نیز مهم است. در فرهنگهایی مشابه کشورمان که به فاصله قدرت اهمیت میدهد، ممکن است سبک مدیریتی آزاد بکار نیاید مگر در صنایعی که مبتنی بر نیروی کار متخصص و تحقیق-محور هستند.
باید در نظر داشته باشیم هر سبک مدیریت، منجر به شکلگیری یک فرهنگ سازمانی میشود که تغییر آن کار آسانی نخواهد بود. بنابراین مهم است با خودمان واضح کرده باشیم که در چه زمانی و به چه نوع کارکنانی آزادی عمل میدهیم و در چه مواقعی، حق تصمیم را صرفاً برای خودمان نگه میداریم. بالا بردن دانش در حوزه مدیریت پرسنل و مدیریت منابع انسانی، به تشخیص و انتخاب بهتر سبک مدیریتی کمک میکند.