فردریک وینسلو تیلور | Frederick Winslow Taylor مهندس مکانیک آمریکایی که سعی در بهبود کارایی صنعت داشت.
او به عنوان پدر مدیریت علمی و همینطور روانشناسی صنعتی و سازمانی شناخته میشود و همچنین از اولین مشاوران مدیریت بود. وی مطالعات خود را در سال ۱۸۸۵ در صنعت فولاد میدویلو بتلهم آغاز و در حدود سال ۱۸۷۸ چهار اصل اساسی و مهم مدیریت علمی را ارائه کرد.
زندگینامه فردریک تیلور
فردیک وینسلو تیلور (به انگلیسی: Frederick Winslow Taylor) در میانهٔ قرن نوزدهم (۱۸۵۶) به دنیا آمد و در میانهٔ جنگ جهانی اول (۱۹۱۵) درگذشت.
پدر و مادرش دوست داشتند حقوقدان شود و در این راه بسیار کوشیدند. حتی فردریک را در کلاسهای آمادگی برای ورود به رشتهٔ حقوق دانشگاه هاروارد هم ثبتنام کردند. اما خوشبختانه شکست خوردند و همین باعث شد مدیریت – با چیزی که امروز آن را مکتب تیلوریسم مینامیم – در سراسر جهان متحول شود.
علت انصراف از رشتهٔ حقوق، سردردهای شدید تیلور بود. بهنظر میرسید درسها یا فضای رشتهٔ حقوق برای او مناسب نیست و بهتر است مسیر شغلی دیگری را پیگیری کند.
دوران کودکی تیلور بهخاطر ثروت قابلتوجه پدرش با چالشهای زیادی همراه نبود. پدرش، فرانکلین تیلور، دانشآموختهی حقوق از دانشگاه پرینستون بود و با کسبوکار حوزهی املاک، درآمد خوبی داشت. فردریک تحصیلات ابتدایی را نزد مادرش، امیلی آنت گذراند که از فعالان پیشگام حقوق زنان و جنبشهای اصلاحگرا در ایالات متحده بود.
خانوادهی تیلور در دوران نوجوانیاش سفری به اروپا داشتند که منجر به تحصیل وی در مدارس آلمان و فرانسه شد. مقصد بعدی فردریک، شهر اکستر بود که در آنجا علاوه بر تحصیل، به ورزش بیسبال هم مشغول شد و موفقیتهای قابلتوجهی بهدست آورد. تیلور نوجوان برای ادامهی تحصیل، رشتهی حقوق و دانشگاه هاروارد را در نظر داشت. البته او درنهایت بهدلایل نامعلوم بهعنوان کارآموز تایپ ماشینی و طراح الگو، در یک کارخانهی تولید پمپ در فیلادلفیا مشغول به کار شد. برخی منابع ادعا میکنند که تیلور از تحصیل و مطالعهی پرفشار در اکستر خسته شده بود و به استراحت در آن زمان نیاز داشت.
دورهی کارآموزی تیلور در کارخانهی تولید پمپ، چهار سال به طول انجامید. او علاوه بر اشتغال در صنعت، فعالیتهای ورزشی، تفریحی و هنری خود را نیز ادامه میداد و عضوی فعال در جامعه بود. ارتباطهای اجتماعی قوی، مشخهی بارز فردریک جوان بودند که در سالهای آتی و توسعهی کسبوکارش نیز دیده شدند.
فردریک تیلور در سال ۱۸۷۸ و پس از پایان دورهی کارآموزی در یک شرکت فیلادلفیایی دیگر بهنام Midvale Steel مشغول به کار شد که زمینههای توسعهی مهارتهای مهندسیاش را فراهم کرد. او در ۶ فعالیت در کارخانهی فولاد، رشد قابلتوجهی را تجربه کرد و از دستیار ماشین تراش، رتبههایی را تا رسیدن به موقعیت مهندس ارشد طی کرد.
مدیریت علمی
در دهه ی ۱۸۸۰ میلادی جورج فردریک تیلور مطالعات خود را در زمینه ی زمان سنجی و حرکت سنجی ، به مثابه راهی برای تعریف و بهینه سازی((واحدهای مستقل نیروی کار تخصصی)) آغاز کرد . مشهورترین تجربه ی آغازین وی با جابجایی مواد در کارخانه ی ذوب آهن سروکار داشت که توسط افراد و بوسیله ی بیل انجام می شد . تیلور با بررسی این فعالیت ها دونتیجه ی ذیل را به دست آورد:
۱/ اگر برای حمل مواد ، درکنار هرتوده ی سنگ آهن ، ذغال سنگ ، یا گدازه (تفاله) آهن یک نفر قرار بگیرد ،کارآیی افزایش می یابد(در مقایسه با هنگامی که یک نفر بخواهد همه آنها را به تنهایی جابجا کند) ؛ البته به شرط آن که محوطه ی کارخانه به اندازه ی کافی بزرگ باشد تا همه ی افراد بتوانند همزمان مشغول به کار باشند .
۲/ استفاده از بیل هایی با اندازه متفاوت ، فراخور جابه جایی انواع توده های مواد ، کارآیی را افزایش می دهد ؛ به این ترتیب که از بیل های کوچک برای جابجایی سنگ آهن سنگین استفاده شود(به گونه ای که افراد دیرتر خسته شوند) و از بیل های بزرگ برای جابه جایی گدازه های سبک تر استفاده گردد(به گونه ای که بتوان مواد بیشتری را با هر حرکت جابجا کرد) ؛ البته این کار هم تا زمانی مقرون به صرفه خواهد بود که قیمت بیل به اندازه کافی ارزان باشد ؛ یعنی در مجموع از قیمت نیروی کار قابل صرفه جویی در جابجایی مواد ، به ازاء هر نفر در روز ، کمتر باشد (ایست وان ، ۱۹۹۲ ، ص ۵۲۵_۵۲۶)
هر دویافته تیلور ، بر اهمیت تلاش برای یادگیری و جایگزین فن آوری صحه می گذارند .
تیلور در سال ۱۹۱۱ میلادی کتاب اصول مدیریت علمی را منتشر ساخت . وی در این کتاب متذکر می گردد که بهتر آن است که هدف اصلی مدیریت ، به حداکثر رساندن کامیابی کارفرما و کارمند باشد .(لاک ، ۱۹۸۲، ص۱۴) تیلور که ((پدر مدیریت علمی)) نیز نامیده می شود ، بر این باور بود که بسیاری از کارکنان هم عصرش ، کمتر از ظرفیت واقعی خود کار می کنند . او تصور می کرد که این مسئله با اتخاذ رهیافتی منظم ، مبتنی بر هدایت و حمایت کارکنان توسط سرپرستان و ارضاء نیازها و انگیزه های پولی کارکنان قابل حل است .
تیلور چهار اصل ذیل را به عنوان ((اصول مدیریت علمی)) پیشنهاد کرد :
۱_علمی کردن فعالیت های هرشغل ، شامل تدوین قوانین حرکت ، استاندارد کردن انجام کارها و ایجاد شرایط کاری مناسب
۲_انتخاب دقیق کارکنان دارای تواناییهای مناسب برای هر شغل
۳_آموزش دقیق کارکنان انتخابی و فراهم کردن انگیزه های مناسب برای جلب همکاری آنان به انجام علمی کار
۴_حمایت از کارکنان ، از طریق برنامه ریزی کردن کار آنها و هموار کردن راه انجام کار
تیلور کوشید تا با استفاده از فنون علمی ، بهره وری افراد در کار را بهبود بخشد . تیلور بر ضرورت علمی کردن فعالیت های هرشغل و تدوین قوانین حرکت برای انجام آن تاکید داشت . حرکت سنجی بر تجزیه فعالیت های یک شغل یا کار و کاهش حرکت های جسمانی آن تا حد حرکت های ضروری و اساسی دلالت دارد . دو نفر از افراد معاصر تیلور ، یعنی فرانک و لیلیان گیلبرت به منزله ی پیشگامان مطالعه ی حرکت سنجی در یک از بررسی های مشهور خود توانستند تعداد حرکاتی را که کارگران ساختمان ، هنگام بنایی انجام می دادند ، کاهش دهند و بهره وری آنان را سه برابر کنند(شرمرهورن ، ۱۹۹۶ ، ص۲۹) . کار گیلبرت ها به منزله ی مبنایی برای پیشرفت های بعدی در زمینه ساده سازی کار ، استاندارد کردن کارها و تدوین برنامه های پاداش کارانه مدنظر قرار گرفت که همه ی این فنون ، هنوز هم در محیط های کاری به کار می روند.
بسیاری از مورخان، تیلور را پایهگذار مهندسی صنایع میدانند. او اصول مهندسی را به بهترین نحو در بخشهای تولیدی کارخانهها بهکار میگرفت و بهنوعی پایههای ارتباط دانشگاه با صنعت کاربردی را شکل داد. تیلور با وجود کسب شهرت و اعتبار بهخاطر نظریههای مدیریت علمی و مدرن، درآمد اصلی خود را از دستاوردهای مهندسی کسب میکرد. او پتنتهایی در ارتباط با بهینهسازی فرایندهای صنعت فولاد ثبت کرده بود و از آنها کسب درآمد میکرد.
نظریههای مدیریتی تیلور، عموما حول محور افزایش بازدهی مطرح میشدند. او فناوری جدیدی برای کار در نظر داشت و المان اصلی مفاهیم مدیریت علمیاش حول مطالعهی زمان و سرعت کار شکل میگرفت. رویکرد او بهدنبال روشی بود که سریعترین زمان را برای پیدا کردن یک شغل و وظیفه پیدا کند تا فعالیتهای اضافه و حاشیهای به حداقل برسند. سمبل و ابزار اصلی ایدههای تیلور، کرونومتر است که بهعنوان محصول، دستورالعملی برای انجام دقیق مراحل کاری و زمان آنها (با دقت بالا تا ثانیه) را ارائه میکند. تیلور اعتقاد داشت کارگران باید دقیقا و بدون ایجاد یا مطرح کردن سؤال، وظیفهی خود را انجام دهند. درواقع او هر فرد را چرخدندهای از ماشین صنعت تصور میکرد؛ ایدهای که مخالفتهای متعددی را در آینده بههمراه داشت.
کارسنجی و زمانسنجی | پایه نظریه مدیریت تیلور
وقتی فضای حاکم بر زمانهٔ فردریک تیلور را در نظر میگیریم و به دغدغههای آن دوران فکر میکنیم، راحتتر درک میکنیم که مسئلهٔ تیلور چه بود و راهکاری که انتخاب کرد چه معنایی داشت. تیلور معتقد بود که اگر سرعت متوسط کارگران را به عنوان معیار خروجی مطلوب تعریف کنیم، تمام آیندهٔ بشر قربانی تنبلی امروز انسان خواهد شد. بنابراین باید خروجی مطلوب به شکل دیگری تعریف شود.
تیلور برای این کار به سراغ کارسنجی و زمانسنجی رفت. یعنی سعی کرد حساب کند هر کاری چه بخشهایی دارد و هر بخش – به شکل تئوری و در حالت بهینه – چقدر زمان میخواهد. او بالای سر کارگران میایستاد و مواظب بود حرکت اضافی انجام ندهند. اگر هم جایی احساس میکرد کارگران میتوانند کاری را به روش بهتری انجام دهند، آن را به آنها آموزش میداد. تیلور همهچیز را مینوشت و مستند میکرد و مدام در حال محاسبه بود. او حتی برای دست و پای کارگران هم شماره گذاشته بود تا گزارشنویسی و محاسبه راحتتر باشد.
با این شیوه به اعداد و ارقامی رسید که میشد آن را ظرفیت اسمی (Nominal Capacity) نامید: خروجی یک کارگاه یا دستگاه یا کارگر در وضعیت بهینه و بدون اتلاف منابع. او وظیفهٔ مدیر را اندازهگیری متوسط خروجی کارگران نمیدانست. بلکه معتقد بود که مدیر باید برای افزایش خروجی کارگران و نزدیکتر کردن ظرفیت کارگاه به ظرفیت اسمیاش تلاش کند.
تأثیرات تیلور
آمریکا
گانت، گانت چارت را توسعه داد، گانت چارت نوعی برنامهٔ زمانبندی دیداری است که جریانی از کارها را نمایان میسازد.
هوگو مونستربرگ، روانشناسی صنعتی را ابداع کرد.
لیلیان گیلبرث، روانشناسی را به مطالعات مدیریت وارد کرد.
فرانک گیلبرث، همسر لیلیان، در حالی که بر روی یک پروژهٔ ساختمانی کار میکرد مدیریت علمی را تشریح کرد و نهایتاً مستقل از تیلور حرکت سنجی را ارائه کرد.
دانشگاه هاروارد، یکی از اولین دانشگاههای آمریکاست که مدرک مدیریت بازرگانی را در سال ۱۹۰۸ براساس برنامهٔ آموزشی مدیریت علمی تیلور ارائه کرد.
فرانسه
در فرانسه چاته لیر نوشتههای تیلور را ترجمه کرد. مدیریت علمی که توسط وی ترجمه شده بود نظریهپرداز فرانسوی هنری فایول را تحتِتأثیر قرار داد، فایول تحتِتأثیر مدیریت علمی تیلور، در سال ۱۹۱۶ ساختار سازمانی در مدیریت را ارائه نمود.
سوئیس
در سوئیس یک آمریکایی به نام ادوارد آلبرت، مؤسسههای بینالمللی مدیریت را منتشر کرد که اطلاعاتی را در مورد تکنیکهای مدیریت ارائه میکرد.
شوروی
در اتحاد جماهیر شوروی، ولادمیر لنین تحت تأثیر تیلوریسم قرار گرفت. با این حال روشهای فردریک تیلور هرگز نتوانست جایگاه خود را در اتحاد جماهیر شوروی پیدا کند.
Subscribe
Report
My comments