داگلاس مکگرگور (به انگلیسی: Douglas McGregor) (زاده ۱۹۰۶ دیترویت - درگذشته اکتبر ۱۹۶۴ ماساچوست) استاد دانشگاهام آی تی بود.وی مدتی را در مؤسسه مدیریت کلکته در هند به آموختن گذراند. او نظریه پرداز تئوری دو عاملی بود. او نظریه ی X و Y را در کتاب خود مطرح نمود؛ نظر او بیشتر بروی مفروضات نظریه Y بود که کار را مانند بازی فرض کرده و اعتقاد داشت افراد معمولاً مسئولیت پذیرند.
مکگرگور مدرک پی اچ دی را در سال ۱۹۳۵ از دانشگاه هاروارد طی مراسمی دریافت کرد.
زندگی شخصی داگلاس مکگرگور
داگلاس موری مکگرگور در تاریخ 6 سپتامبر 1906 در ماساچوست به دنیا آمد. والدین او موری جیمز و جسی آدلیا مکگرگور بودند. در دوران نوجوانی، او به دنبال کمک به افراد بیخانمان شد، پیانو مینواخت و آواز میخواند. در دبیرستان، برای کمک به کسب و کار خانوادگی خود، در مؤسسه مکگرگور مشغول به کار شد. این مؤسسه اولیه با هدف ارائه خدمات روحی و شغلی به افراد بیخانمان تأسیس شده بود. مکگرگور مدرک مهندسی (مکانیک) خود را از مؤسسه فناوری رانگون دریافت کرد و در سال 1932 مدرک کارشناسی ارشد علوم انسانی خود را از دانشگاه دولتی وین دریافت کرد. سپس در سالهای 1933 و 1935 به ترتیب مدرک کارشناسی ارشد و دکترای روانشناسی خود را از دانشگاه هاروارد گرفت. مکگرگور از دانشگاه دولتی وین خارج شد و به عنوان دستیار پمپبنزین در بوفالو، نیویورک، کار کرد. او تا سال 1930 در این حرفه مشغول به کار بود و سپس دوباره به دانشگاه وین بازگشت تا مدرک خود را در سال 1932 تکمیل کند. پس از تدریس در دانشگاه هاروارد و سپس در امآیتی، مکگرگور به عنوان یکی از نخستین استادان دانشکده مدیرت سلوان فعالیت کرد. او در سالهای 1948 تا 1954 به عنوان رئیس دانشکده آنتویچ در اوهایو خدمت کرد. سپس به تدریس در امآیتی بازگشت و تا سال 1964 در آنجا تدریس میکرد تا جاودانه بماند.
داگلاس مکگرگور در 19 سالگی ازدواج کرد. او رابطه نزدیکی با آبراهام مزلو داشت. در حین تدریس، او از یک سبک آموزشی راحت استفاده میکرد که باعث میشد دانشجوها از کلاسهای او لذت ببرند. مکگرگور معمولاً پاهایش را روی نیمکت قرار میداد و در همین حین به دانشجوها سخنرانی میکرد. در سال 1964 و در سن 58 سالگی، مکگرگور در ایالت ماساچوست وفات پیدا کرد. این تاریخ به عنوان زمان درگذشت او ثبت شد.
علمی و تخصصی
داگلاس مکگرگور از سال 1948 تا 1954 به عنوان استاد مدیریت در دانشکده مدیریت سلوان امآیتی و رئیس دانشکده آنیوچ خدمت میکرد. او همچنین در مؤسسه هندی مدیریت در کلکته تدریس میکرد. کتاب مشهور او با عنوان "چهره انسانی سازمان" که در سال 1960 منتشر شد، تأثیر بسزایی بر حوزههای آموزشی در مدیریت داشت. مکگرگور دانشجوی آبراهام مزلو بود و نقش بسیار مهمی در توسعه مدیریت و نظریه انگیزشی ایفا کرد. او به خاطر ارائه نظریههای X و Y که در کتاب خود "چهره انسانی سازمان" ارائه داد، معروف شده است. این کتاب به بررسی فرضهایی میپردازد که مدیران در مورد ماهیت و رفتار احتمالی انسانها دارند و چگونه این مدیران میتوانند کارمندان خود را مدیریت کنند.
داگلاس مکگریگور (Douglas McGregor) یکی از نامهای مهم و تأثیرگذار در حوزه مدیریت نئوکلاسیک و رفتار سازمانی است. او در طی دورهای زمانی که معتقد بوده که نظریههای مدیریت به عنوان یکی از عوامل اساسی تأثیرگذار بر عملکرد سازمانها و رفتار افراد در آنها میباشد، نظریههای X و Y را ارائه داد. این دو نظریه نگرشهای مختلف مدیریتی نسبت به کارکنان و انگیزه آنها را توصیف میکنند.مکگریگور در دوران زندگی خود تأثیرگذار در زمینه مدیریت و آموزش مدیریت بود و افکار و ایدههای او هنوز هم به عنوان بخشی از تاریخ مدیریت مورد بحث و بررسی قرار میگیرند.
داگلاس مک گریگور Douglas Mcgregor معتقد است که نوع نگرش یک مدیر به افراد تعیین کننده سبک مدیریتی اوست. وی بیان می دارد که پیش فرض های Y بهتر بوده و مدیران می بایستی در شیوه طراحی سازمان و برانگیختن کارکنان خود از این پیش فرض ها رهنمودهایی دریافت دارند.
نظریه X مک گریکور، دیدگاه منفی نسبت به انسان
- انسانها از کار بیزارند و کار ذاتاً برای آنها نامطلوب است.
- غیر متعهد و از پذیرش مسئولیت فراریند و ترجیح می دهند که هدایت شوند.
- فاقد خلاقیت بالا برای حل مسایل سازمانی است.
- تنها برای ارضای نیازهای فیزیولوژیکی و ایمنی برانگیخته میشوند و کمتر جاه طلبانه عمل می کنند.
- را باید از نزدیک کنترل کرد و با زور و تهدید وادار به کار نمود.
نظریه ی Y، دیدگاه مثبت نسبت به انسان
- کار برای انسان نظیر بازی و سرگرمی است.
- انسان تحت شرایط مناسب در جستجوی مسئولیت بوده و ذاتاً متعهد و خودکنترل است. .
- خلاقیت در میان افراد وجود دارد و لزوماً مختص وظایف مدیریتی نیست.
- انسان ها برای ارضای تمامی سطوح نیازهای خود خصوصاً نیازهای اجتماعی احترام و خودیابی برانگیخته می شوند.
اگر مدیر به افراد بدبین باشد، آنها را از نزدیک کنترل می کند. سبک رهبری او آمرانه یا دستوری، اقتدارگرایانه بر آنها دارد و سبک رهبری او،حمایتی مردم گرا، وظیفه گرا و یا تولیدگرا است. اگر مدیر به افراد خوشبین باشد یک نظارت کلی بر آنها دارد. سبک رهبری حمایتی، مردمگرا و دموکراتیک مشارکتی حمایتی و رابطه گرا است.
تحقیقات مکگرگور در زمینه رهبری مدیریت
تحقیقات مکگرگور در زمینه رهبری مدیریت و نحوهی تأثیرگذاری بر کارمندان از روی سبکهای مدیریت مافوقهای خود متمرکز بود. در کتاب "سویه انسانی پشتکار" (1960)، تمرکز بر روی دو رویکرد نظریه X و نظریه Y به رهبری وجود داشت. کتاب "مدیر حرفهای" (1967) بر اساس ایدههای ارائه شده در اولین اثر او به کار گرفته شده است و جنبههای رفتاری، اجتماعی و روانشناختی را که از نظریههای قبلی اقتباس میکرد، به تصویر کشید.
مرگ مک گرگور
مک گرگور به طور ناگهانی در سن ۵۸ سالگی در ماساچوست وفات یافت. در سال ۱۹۶۶، دانشکده بزرگسالان و یادگیری تجربی در دانشگاه آنتویچ به خاطر "مکتب مکگرگور" به ویژه افتخار آورد. جایزه یادبود داگلاس مکگرگور در سال ۱۹۶۶ به افتخار وی برگزار شد تا از مقالهی پیشگامی که در مجله علوم رفتار عملی منتشر کرده بود، سپاسگزاری کند.
Subscribe
Report
My comments