بلاگ

مشورت

چرا نباید با هر کسی مشورت کنیم؟

جورج ساموئل کلاسون در کتاب «ثروتمندترین مرد بابل» نوشته است: «نصیحت چیزی است که رایگان داده می‌شود، اما مراقب باشید فقط به حرف‌هایی گوش بدهید که ارزشش را داشته باشند.»

هرکدام از ما در زندگی هدف خودمان را داریم و رسیدن به آن هم کار چندان راحتی نیست. تقریبا هیچ‌کس نمی‌تواند به شما بگوید که برای رسیدن به آنچه می‌خواهید باید چه‌کار کنید. همه ما زندگی فوق‌العاده می‌خواهیم. همه دوست داریم که استقلال مالی داشته باشیم یا وقت بیشتری را با خانواده و دوستان بگذرانیم. در واقع همه ما می‌خواهیم مثل قهرمان‌های داستان‌ها سرنوشتمان را خودمان تعیین کنیم، اما در زندگی واقعی چند نفر را می‌شناسید که در این زمینه موفق شده باشند؟ افرادی که راه‌حل را می‌دانند به‌اندازه اسب‌های تک‌شاخ کمیاب هستند!

خیلی از مردم ازدواج ناموفقی دارند و جدا می‌شوند یا اینکه از زندگی مشترکشان راضی نیستند. بیشتر مردم سواد مالی چندانی ندارند، ولخرجی می‌کنند و بدهی‌های سنگین دارند. تعداد کسانی که نمی‌خواهند و نمی‌دانند چطور رفتارشان را تغییر بدهند هم بسیار زیاد است. پس چرا باید مثلا از فردی ورشکسته درباره پول‌دارشدن مشورت بخواهیم؟ این اصلا منطقی نیست.

چرا مردم عاشق راهنمایی‌کردن دیگران هستند؟

مردم عاشق مشورت و راهنمایی‌کردن دیگران‌اند و این یکی از قدیمی‌ترین حقایق درباره تمام انسان‌هاست. بیشتر ما این‌طوری هستیم و از نصیحت‌کردن دیگران لذت می‌بریم. ما عاشق تلاش‌کردن برای حل مشکلات دیگران هستیم، حتی اگر ندانیم که چطور این کار را انجام بدهیم یا زندگی خودمان هم سخت و پیچیده باشد. این مسئله ۲ دلیل مهم دارد، یکی ایجاد حس بهتر برای خودمان و دیگری سهولت نظردادن درباره بقیه.

۱. وقتی دیگران را راهنمایی می‌کنیم، احساس بهتری داریم

راهنمایی‌کردن دیگران نشاط‌آور و جذاب است و عزت‌نفس ما را بیشتر می‌کند. تفاوتی هم ندارد که به توصیه شما عمل کنند و راهنمایی شما به آنها کمک کند یا نه. در هر صورت این‌طور فکر می‌کنید که برای کمک نزد من آمده‌اند و من را عاقل و باتجربه می‌دانند. پس من انسانی موفقم. ممکن است این فکر چندان درست نباشد، اما به‌هرحال راهنمایی‌کردن دیگران این طوری است و به همه چنین احساسی دست می‌دهد. پس فقط شما نیستید که این احساس را دارید.

۲. برای بیشتر مردم بیرون گود نشستن و نظردادن راحت‌تر است

بیشتر مردم هرگز طعم موفقیت واقعی را نمی‌چشند. آنها به افرادی تبدیل می‌شوند که نه راه پیروزی را می‌دانند و نه راه شکست را. این افراد در واقع تماشاگرانی‌اند که دائم فریاد می‌زنند و از بازیکنان واقعی که وارد گود زندگی شده‌اند انتقاد می‌کنند.

متأسفانه بیشتر ما آن‌قدر مغروریم که نمی‌توانیم کلمه «نمی‌دانم» را به زبان بیاوریم و گفتن این کلمه را مترادف با اعتراف به شکست می‌دانیم. پس ترجیح می‌دهیم که ظاهرمان را حفظ کنیم و به‌جای پذیرش شکست، ادعا کنیم که از همه‌چیز سر درمی‌آوریم.

مشورت با دیگران چه زمانی بی‌فایده است؟

هرگز از افرادی پند نگیرید که نمی‌دانند چطور می‌توانید به هدفتان برسید. بهتر است هر توصیه‌ای را قبول نکنیم و سعی کنیم خودمان برای خودمان تصمیم بگیریم. این ما هستیم که باید طبق شرایط خاص زندگی، تکلیفمان را با همه‌چیز مشخص کنیم.

بدیهی است که این اصل استثناهایی هم دارد. مثلا اگر بخواهیم بندهای اساسنامه شرکتمان را تغییر بدهیم، نمی‌توانیم خودمان به‌تنهایی وارد گود شویم. برای این کار باید با وکیلی باتجربه صحبت کنیم.

به‌طور کلی، بهتر است در این مواقع به خودمان متکی باشیم:

زمانی که باید خطرات کاری را بپذیریم؛

موقع انجام کارهای آزمایشی کوچک برای بررسی شرایط؛

هنگام پیش‌بینی شرایط و امیدواربودن به اتفاقات بهتر.

در این شرایط، کورکورانه عمل‌کردن به نصیحت‌های خانواده و دوستان فایده‌ای ندارد.

بیشتر مردم به توصیه‌های افراد فاقد صلاحیت بیش از حد توجه می‌کنند، در حالی که هر کسی باید در زندگی مسیر خودش را برود. منطقی نیست که بخواهید دیگران به‌جای شما تصمیم بگیرند. خودتان باید پاسخ سؤالات‌تان را پیدا کنید. همه ما باید عادت کنیم که برای انجام کارها منتظر اجازه بقیه نباشیم و خودمان تصمیم بگیریم. هر کسی باید خودش اختیار زندگی‌اش را در دست بگیرد.

چه وقت باید با بقیه مشورت کنیم؟

طبیعی است که گاهی مجبور می‌شویم درباره بعضی از چیزها توصیه‌های دیگران را به کار بگیریم. البته بهتر است که این موارد را محدود کنیم. قبل از پذیرفتن نصیحت دیگران، از خودتان این سؤالات را بپرسید:

آیا مشورت با دیگری درباره این مسئله برایم ارزشی دارد؟

توصیه او باعث می‌شود که نتیجه خوبی بگیرم؟

برخی از زمینه‌ها و رشته‌ها هستند که نیازی نیست در آنها خودتان متخصص شوید و برای خودتان تصمیم بگیرید. مثلا برای تنظیم قرارداد تجاری لازم نیست حقوق بخوانید تا بتوانید بهترین قرارداد را بنویسید، بلکه می‌توانید کار را به کاردان بسپارید. در چنین شرایطی، بهترین کار این است که با وکیلی باتجربه مشورت کنید.

امور مهم را نیز بهتر است به افراد باصلاحیت واگذار کنیم، مثلا در امور مهم مالی یک شرکت که سرنوشت تعداد زیادی از کارمندان را تعیین می‌کند، نمی‌توانیم به دانش و تجربه خودمان اتکا کنیم. در چنین مواقع مهم و حساسی، باید با کسی مشورت کنیم که کارشناس امور مالی است و توانسته مشکلات مالی بسیاری از شرکت‌ها را حل کند.

گاهی هم نیازی به استفاده از نظر متخصص نیست، مثلا برای طراحی دکوراسیون اتاق خواب لازم نیست که طراح داخلی استخدام کنیم. با گشت‌وگذار در فضای مجازی و مشاهده سبک‌های طراحی اتاق خواب، می‌توانیم لوازم و مبلمان اتاق را مطابق با سلیقه خود بچینیم.

۶ نشانه‌ اشخاص نامناسب برای مشورت

مشورت کردن با دیگران، چه درباره‌ی زندگی و چه درباره‌ی کسب‌وکار می‌تواند به تصمیم گیری درست و کاهش احتمال خطا کمک کند، اما به‌شرط اینکه از شخص شایسته‌ای مشورت بگیرید. گاهی افراد با اینکه نیتی جز یاری و همراهی ندارند، صرفا چون از همه‌ی جوانب قضیه مطلع نیستند، ممکن است بدون هیچ تعمدی راهنمایی اشتباه بکنند. در اینجا  ۶ نشانه در اختیار شما قرار می‌دهیم که دریابید شخص مناسبی را برای مشورت کردن انتخاب نکرده‌اید.

۱. مشورت‌دهنده فاقد صلاحیت است: 

اگر مشورت‌دهنده شخصی تصادفی است و حتی زمینه‌ی کاری‌اش با شما یکسان نیست، باید اعتبار مشورت دریافتی و مشورت‌دهنده را دوباره ارزیابی کنید. به‌ویژه درباره‌ی مشورت کسانی که به مصلحت و منافع طرف مقابل نمی‌اندیشند، باید بسیار محتاط بود. کسانی که حواس‌شان به شما هست و به شما و موفقیت‌تان اهمیت می‌دهند، بهترین افراد برای مشورت هستند.

۲. مشورت دریافتی با موقعیت شما جور نیست: 

افراد معمولا براساس تجربیات خودشان مشورت می‌دهند که آن هم شاید با موقعیتی که مشورت‌گیرنده درگیر آن است مطابقت نداشته باشد.

۳. مشورت‌دهنده بدون اینکه گوش کند فقط حرف می‌زند:

اگر مشورت‌دهنده زیاد از «باید» استفاده می‌کند مراقب باشید. مشورت‌دادن خوب نیازمند اطلاع از شرایط طرف مقابل است و زمانی مشورت‌دهنده می‌تواند به‌درستی از شرایط‌تان مطلع شود که وقت بگذارد و سؤالاتی از شما بپرسد.

۴. مشورت صرفا حول محور نتیجه‌ی نهایی می‌چرخد و نه فرایند تصمیم گیری: 

درباره‌ی مشورت‌هایی که فقط بر خود تصمیم متمرکزند و درخصوص مراحل تصمیم گیری کمکی نمی‌کنند محتاط‌تر رفتار کنید، چراکه فرایند ارزیابی به‌اندازه‌ی جواب نهایی حائز اهمیت است.

۵. مشورت‌دهنده جهت‌گیری احساسی دارد: 

غلیان احساسی زیاد می‌تواند نشانه‌ی جهت‌گیری مشورت‌دهنده باشد. شاید او برنامه‌ای در سر دارد که با برنامه‌‌ی شما نمی‌خواند.

۶. مشورت دریافتی با حس درونی‌تان مغایر است

اگر ندای درون‌تان با مشورت دریافتی مخالف است، شاید بد نباشد که به حس درونی‌تان اعتماد کنید.

چگونه به مشاوره‌ی غلط پاسخ بدهیم؟

اگر متوجه شدید که درحال دریافت مشورت درستی نیستید، باز هم می‌توانید ادامه‌ی صحبت‌های طرف مقابل را بشنوید. اشکالی ندارد به مشورتی که لزوما کمک‌کننده نیست گوش کنید. شاید مشورت کردن با طرف مقابل به‌کارتان نیاید، اما حداقل می‌توانید از خلال صحبت‌هایش به چیزی درباره‌ی خود آن شخص پی ببرید که بعدها به‌دردتان بخورد یا حتی می‌توانید در فکرتان، برای طرف مقابل استدلال مخالف بیاورید .

 

1000 Characters left


درباره ترنج

درباره پروژه طراحی خود با ما مشورت کنید.
ما آماده ارائه راه حل های دیجیتال خلاقانه و کارآمد برای کسب و کار آنلاین شما هستیم. تعهد ، خلاقیت و کارآمیخته با شور و شوق حاصلی جز یک اثر ماندگار برای شما و ما ندارد.

با ما در تماس باشید

09118850780

info.digitoranj@gmail.com

ساری ، بلوار پاسداران ، ابتدای کوچه شهید بهرامی ، طبقه فوقانی بانک سپه